امروز یه آخر هفته بارونی تو شهر لوند بود.حدود ۴۰ روز دیگه ما از اینجا میریم و به ایران خودمون بر میگردیم.این روزها که هر چه بیشتر به تاریخ رفتنمون نزدیک میشیم نمیدونم چه حس عجیبیه که سراغم میاد.با اینکه دلم خیلی تنگ شده اما از امکانات اینجا هم نمیتونم به راحتی دل بکنم.از امکانات و شاید مهمتر از اون آرامش اینجا .
کاش این آرامش رو اونجا هم بتونم تجربه کنم.
5 comments:
سلام مريم جان
فكر نمي كردم مدت بيشتري مي مونيد.
گفتي هواي باروني. اينجا هنوز مونده تا بوي خاك بارون خورده رو بشه حس كرد و همينطور زير بارون تر شد ...
كاش مي شد آرامش، امكانات، وطن، زندگي خوب، خوشبختي و آسايش رو در هر جايي از دنيا احساس كرد
اصلاحيه:
فكر مي كردم مدت بيشتري مي مونيد
:)
سلام مريم جان واي چقدر زود تمام شد. به زودي بر مي گردي به ايران. چقدر خوب. هرچند كه من نمي تونم ببينمت ولي خوشحالم كه دلتنگي هايت تمام مي شود . فعلا از اين روزهايي كه هنوز آنجا هستي استفاده كن...
mamnoon doostam :)
هوراااااااااااااااااااااا منتظرتم خیلی چون این بار باید یک سر به اصفهان بزنی و من مشتاق دیدنت . اره اون برنامه رو دیدم ممنون بابت لطفت
Post a Comment