11/24/2007



می خواستم یک فایل بگذارم روی وبلاگم که شامل چند پیشنهاد ساده برای داشتن سالی پر بارتر بود اما نتوانستم حالا تصمیم گرفتم یک خلاصه ای از ان را اینجا بنویسم.

ابتدای فایل یک جمله از آلبرت انیشتین نوشته شده است که " همه چیز تا حد امکان باید ساده باشد اما نه پیش پا افتاده".بعد نزدیک به 34 تا پیشنهاد برای اینکه روزمان را چطور شروع کنیم و چگونه زندگی کنیم توسط نویسندگان ارائه شده است.من از چند پیشنهاد ان خیلی خوشم آمد:

اوقات بیشتری را با افراد بالای هفتاد سال و زیر شش سال سپری کنید

همواره با سه عامل انرژی -شوق و ذوق و همدلی زندگی کنید.

هر روز ده دقیقه در سکوت بنشینید

شما مجبور نیستید در هر بحثی برنده باشید موافقت کنید که با شما موافق نباشند.

هربه اصطلاح مصیبتی را با این جمله که "پنچ سال دیگر هم این مساله به مهمی امروز خواهد بود؟" تجزیه و تحلیل کنید.

هر کس و هر چیز را ببخشید.آنچه در مورد شما می اندیشند به شما ربطی ندارد.

فکر می کنم اگر حداقل همین شش پیشنهاد را بتوانم عملی کنم ، زندگی آرامتری را تجربه خواهم کرد.من شخصا ارتباط خیلی خوبی با بچه ها و حتی مسن ها دارم و همیشه حس می کنم بعد از کمی گپ زدن با این دو دسته یک حس بی نهایت مثبت رو دارم لمس میکنم.بویژه وقتی با بچه ها بازی میکنم ویا باهاشون نقاشی میکشم، کودک درونم بدجوری ذوق می کنه!یا اینکه تحربه کردم روزهایی که با خودم خلوت می کنم وچند دقیقه رو در سکوت میگذرونم به طرز غریبی رفرش میشم و خلاقیتم افزایش پیدا می کنه و ایده های جالب تری به ذهنم می رسه. احساسم اینه که زندگی شاید اونقدر ها که ما داریم سختش می کنیم سخت و غیر قابل تحمل نباشه.شاید لازمه ما یه کم تمرینمونو بیشتر کنیم و سعی کنیم از کمترین فرصت ها برای رسیدن به بهترین حس ها استفاده کنیم.البته سخت ترین قسمت کار به اعتقاد من همین "تمرین کردن" هستش!

پ.ن" کلیپ بالا از معین هستش با اسم "طلوع کن" تقدیم به صادق ترین صبح زندگیم.

1 comment:

Anonymous said...

سلام من نمی دانستم دو باره راه ورود و کامنت گذاشتن برقرار شده به همین خاطر کامنتی که قبلا در وب خود واست نوشته بودم با کمی حذف مقدماتش کپی کردم و آورد در منزل خودت / . اول جواب علامتهای سئوالی سرکار دکتر مریم خانم فرخنیا بدهم . من به نیت خیر شما !! حالم خوب ، خوب هست و چهار اسبه بر شتر مرادسوارم . فقط میترسم بیفتم و دیگر نتوانم وبلاگ بنویسم ،از پست امروزت هم استفاده کردم ....ولی من هم یه توصیه دارم به غیر از اونها ، اگر آدم سعی کنه شعرهای خوب حفظ کنه و موقع فراغتش بخونه ، خود بخود بر خیلی از مشکلات غلبه می کنه ، مشکلهایی که مشهوره به روزمرگی و استرس و فکرهای بیخودی....من حالا گنجینه شعرهای حفظ شده ام را خیلی بالا برده ام و با یاد گرفتن هر شعر تازه ای دوباره همه ی انها را مرور می کنم . آخرین شعری که خفظ کرده ام شعر آمدی جانم بقربانت ولی حالا چرا ؟ استاد