11/13/2007

دلم می خواست چشمهایم را می شستم و واقعن برای چند لحظه همه چیز را جور دیگری می دیدم.خب دست من نیست ! بعضی وقتها واقعن نمی شود یک مساله را چند جور نگاه کرد،چون همه اش خلاصه می شود در ان شکل ظاهر و عیانی که لخت وعور جلوی چشمت لم داده و بدبختی واقعی زمانی جان سیرت می کند که خیلی هم بدترکیب و بد فرم باشد حالابه نظرشماآن ظاهر بد ترکیب کذایی را چطور می توان جور دیگری دید؟! چند مثال می آ ورم :


1- صبح اول وقت که سوار تاکسی می شوی تا به دانشکده بیایی ودر ضمن سرت به کار خودت جمع باشد وهمینطور بی هوا به خیابان روبرویت نگاه کنی و ناگهان حواست برود به نگاه های بد رقم هیزانه راننده ای که سن پدر بزرگت را دارد و از آینه ماشین بدجور میپایدت! چند جور این مساله را میتوانی نگاه کنی؟ منظور من این است که چند جور راه منطقی برای نگاه کردن به این مساله ومسایل مشابه وجود دارد؟


2-در ارتباط با آدم های به اصطلاح تحصیل کرده ای باشی یعنی یک جورایی با انها زندگی کنی بعد همان رفتارهایی را ازشان ببینی که از یک ادم کاملن بی سواد بی تمدن و بی فرهنگ شاید بتوان دیدو جالب این جا باشد که همان ادم ها مسئول هدایت کردن یک عده دیگر باشند !بعد در این حالت چطور می شود مساله را نگاه کرد؟


3-هر روز آدم هایی را ببینی که تنها خوشبختی زندگیشان این باشد که هنوز نفس میکشند.


پ.ن:من خیلی سعی میکنم همه مسایل ریز و درشت را با چشمهای مثبت بین ببینم.اخر راستش را بخواهید چند وقتی است که مشترک مجله موفقیت شده ام (مجله روانشناسی ) در این دو هفته نامه بیشتر مانور نویسندگان به روی مثبت اندیشی و مثبت نگری است.جوری که خواننده را کاملن تشویق میکنند که حتی مشکلاتش را هم به نوعی نعمت یا اسباب تجربه آموزی ببیند.من با کلیت مطالب این نوع مقاله ها اصلن مشکلی ندارم ولی احساس میکنم مهمترین اثر این نوع نوشته ها فقط تقویت قدرت تلقین آدم است .حالا وقتی یکی مثل من پیدا شود که میخواهد همه چیز را با عقلش بسنجد خوب تلقین کردن به نظر کار مشکلی می آید.

4 comments:

Anonymous said...

salam,,, bon-jour...cama sava?...meQsi bookoo...LOL...
http://review2.blogfa.com

Anonymous said...

salam,,, bon-jour...cama sava?...meQsi bookoo...LOL...
http://review2.blogfa.com

Anonymous said...

salam,,, bon-jour...cama sava?...meQsi bookoo...LOL...
http://review2.blogfa.com

Anonymous said...

مریم جان سلام
خوشحالم از اینکه راه رابه نظرات خوانندگان باز گشودی، بگذریم ازاینکه مضراتی نیز بهمراه دارد ولی درمجموع بنظر من مثبت است.حد افل خواننده درخماری نمی ماند وحرف دل اش رامیتواند به اطلاع شما ودیگران برساند.
واما در رابطه مسائلی که مطرح کرده ای. گرچه نه زن هستم ونه درآن جامعه زندگی می کنم ولی تا اندازه ای میتوانم درکتان کنم آری دوست من زن بودن (آنهم بافکری روشن) ودرچامعه ای زندگی کردن که دولت مردان وملت مردان وحتی بخشی اززنان اش زن ستیزباشند. زندگی با اعمال شاقه است. مرا درغم خودشریک بدان!