5/02/2009







حالا متوجه می شوم که چرا به ما می گویند , شما خوب وقتی به سوئد آمدید!

اینجا , این روز ها حالو هوای بسیار جالبی دارد, یک نو هیجان در مردم هست که ناخوداگاه در ما هم تزریق می شود. چقدر اینها خوب بلدند شادی کنند! به کوجکترین بهانه جشن می گیرند و شادی خودشان را در کمال آرامش نشان می دهند.

چند روز قبل با سوپر ویزر و بقیه هم گروهی هایم به یک پیکنیک2 ساته رفتیم( عکس مربوط به همان است) , خوشم آمد از نحوه برخورد این آدم! با اینکه یک فول پروفسور است و کلی برای خودش برو بیا دارد, اما اینقدر راحت صدای پرنده ها را تقیلد می کرد, آواز می خواند , بلند بلند می خندید . . . من چه؟ از تعجب فقط نگاهش میکردم! آخه من کجا اینقدر بی پروا شادی کردن را دیده بودم.

1 comment:

پريا said...

سلام مريم جان. چه جالب كه توي اين هوا همه لباس تابستاني پوشيده اند. من هنوزم صبحها به بچه ها لباس گرم مي پوشانم. مريم جان فرق ما ر ابا آنها مي بيني؟ يادم مياد يك مطلب نوشته بودي درباره دوستي كه باهاش چت كرده بودي و ازت پرسيده بود كه آزادي يعني چه؟ و خودش در جواب گفته بود يعني اينكه خودت باشي. مي بيني كه حالا خودت بودن يعني چه؟‌يعني حتي اگر بالاترين مقام را هم داشته باشي، جايي كه دوست داري بتوني صداي پرنده ها رو دربياري و بلند بلند بخندي و چيزهاي ديگه اي كه ما نمي تونيم انجام بديم.