نميدانم كجا خواندم كه" سقوط از طبقه سوم به همان اندازه دردناك است كه از طبقه صدم پس چه بهتر كه از طبقه صدم سقوط كنم"جدااز مفهوم نادرست فيزيكي كه در اين جمله هست -با توجه به قانون هاي فيزيك كلاسيك ونيوتني-حال احساس مي كنم گاهي وقتها لازم است ادم سقوط كند.شايد در همين سقوط ها فلسفه بودنش را دريابد !
پ.ن:شايد لازم است ادم گاهي وقتها ريسك كند به همين سادگي
6 comments:
به عنوان کسی که در سقوط حرفه ای شده / نظر دیگری دارم / ولی موزیکت را که شنیدم / گفتم بی خیال نظر در باره ی سقوط / سخت رمانتیک شدم / برگشتم به روزگاری که این آهنگ، این ترانه، این فیلم، و رمانش قصه ی همه بود / روزگار جوانی من! / به قول جوانی های ما "دستت درست" (تشکر)
نه سقوط خيلي بده من خودم يك ماه پيش از ساختمان 2 طبقه سقوط كردم
امروز اتفاقاً از اون روزایی که دلم سقوط آزاد می خواد رفیق
تعریفت از سقوط وارتباطش با ریسک برام جالب بود .. کار من با ریسکه اما این تعریف رو نداشتم
in ahange inja roo hafteye pish vaghti ba ham naame khodam to sarma bastani mikhordim o to yeki az pasaj ha raftim mardi posht epiano neshate bood o mizad , man o hamnaam mask shodim o bi hess, ...
hala emrooz yade gozahste oftadam ba omadane inja
سلام مرم جان
دیدید دوستمان خبرنگارچی نوشته؟یک ما ه پیش از ساختمان دوطبقه سقوط کرده والان توی وبلاگ شما کامنت گذاشته واحتمالا اگر این ساختمان سه طبقه هم بود .ایشون هنوز هم میتوانستند کامنت بگذارند. حالا شاید با چوب زیربغل و یا صندلی چرخدار.خلاصه اینکه صد طبقه را بی خیال من که سه طبقه را ترجیج میدهم.
Post a Comment